۴/۰۸/۱۳۹۱

... زنجيره اي

ميتوان زنجيري را كه ابتدا و ظاهرا انتهايي دارد، دوباره متصل و به زنجيره اي بي آغاز و پايان تبديل كرد كه همه وقت دوام و تسلسل دارد!

۴/۰۶/۱۳۹۱

حقوق حيوانات

يكي از الفاظي كه آدمها براي توهين و تحقير نسبت به يكديگر به كار مي برند، وصف "حيوان" است.
.
.
.
اگر چه در تعريف منطقي انسان، او را "حيوان نامي ناطق" گفته اند، اما حيوان بودن تنها وصف انسان نيست و تعريف او پس از حيوانيت، كامل و تمام نيست. او نه تنها صاحب حيات است و رشد و نمو مي كند، بلكه صاحب تفكر و انديشه است و بنابراين تفاوت عمده و اساسي با آنچه ما حيوان مي ناميم، دارد. وجه تمايز انسان با حيوانات هم همان عقل و ادراكي است كه منتج به دستاوردهاي بسياري براي بشر گرديده، از جمله علم و اخلاق. همين امكان دستيابي انسان به اصول اخلاقي و رعايت آن است كه باعث مي شود هرگز كردار و رفتار بشر، بدون پندار قبلي عينيت پيدا نكند. در واقع، فعل به ظاهر واحد و يكسان يك انسان و يك حيوان - منهاي غرايز و اشتراكات اوليه - معناي واحد و مشابهي ندارد؛ زيرا از بنياني يكسان و مشابه برخوردار نيست. حيوان اگر حيوان ديگري را بكشد، جز براي دفاع از حيات خود يا به دست آوردن غذا نيست؛ حال آن كه انسان به دلايل متفاوت، پيچيده و دقيقا با دلايلي كه از انديشه هرچند واژگونه او ناشي گرديده، هم نوع خود يا هر صاحب حياتي را ساقط مي كند و قابل توجه تر اين كه دسترسي او به خصايصي چون اخلاق و امر و نهي اجتماعي مانع او نمي گردد! و از اين قبيل زشتي ها در نوع بشر بسيار سراغ داريم كه كشتن شايد روشن ترين مصداق آن است و دروغ گويي، خيانت، فريبكاري، كبر و زياده خواهي و هزاران مورد ديگر از آن جمله است. بنابراين در نزد انديشه سالم و منصف، هرگز پليدي انسان قابل قياس با حيوانات و يكسان نيست و درست به همين دليل، انصاف اقتضاء مي كند كه از توصيف بدي و ناراستي با وصف "حيوانيت" و "حيوان" نام نهادن يكديگر بپرهيزيم. حداقل حقوق حيوانات اين است كه از چنين شائبه اي برنجند.