۵/۲۶/۱۳۹۰

somali style


تصوير هميشگي سومالي و شايد آفريقا.
درسته كه در سالهاي اخير تصاوير ديگه اي از آفريقا هم تو ذهنون مونده، اما هنوز موندگارترين تصوير، چيزي جز گرسنگي و فقر و نابرابري نيست. شايد اين روزها بعضي ها حتي از اين تصاوير و اخبار به نفع خودشون بهره برداري كنن؛ ولي اين آب گل آلودتر از اونه كه ماهيي توش زنده بمونه. براي خود من هميشه سوال اين بود كه مگه ميشه كسي از گرسنگي بميره؟! و وقتي شنيدم كه پيرمرد رفتگر در تهران ، از شدت گرسنگي و ضعف راهي بيمارستان شده، فهميدم كه جواب اين سؤال دردناكتر از اونه كه فكر مي كردم و مي دونم كه در كشور ما هم هستند كساني كه حداقل گاهي سر گرسنه به زمين ميذارن و يا چيزي كه مي خورن رو نميشه گفت غذا و خوراك. قطعا وقتي چنين اخباري رو مي شنويم يا مي بينيم، به دولت و نبودن نهادهاي حمايتي و تأمين اجتماعي فراگير، به حق ايراد وارد مي كنيم و ..... اما در مورد مردم سومالي موضوع متفاوته : اونها جز يك دولت مركزي محدود، اساسا حاكميت و دولتي ندارن تا وظيفه اي در قبال تأمين حداقل حقوق انسانيشون داشته باشه و نمي خوان دولت فراگيري داشته باشن، چون معتقدن آزاديشون رو محدود مي كنه و اين اعتقاد و تعصب رو از تجربه دولتهاي محلي قبلي پيدا كردن.
من نمي دونم كه چطور ميتونم به مردم سومالي كمك كنم، همونطور كه نمي دونم چطور بايد به گرسنه ها و درمونده هايي كه خودم مي شناسمشون، كمك كنم؛ اما فقط به نظرم اين تضاد فكربرانگيزه كه مردمي با اعتقاد به اين كه آزادي اولين حقشونه، گرسنگي رو به حاكميتي كه محدودشون كنه، ترجيح ميدن!

هیچ نظری موجود نیست: